نام زن عزالدین محمد و برادرش عزالدین حسین که از امرای لر کوچک بوده و از سال تا 720 ه. ق. امارت داشته است. (از تاریخ مغول ص 452). و رجوع به تاریخ گزیده ص 557 و مجمل التواریخ گلستانه ص 352 شود
نام زن عزالدین محمد و برادرش عزالدین حسین که از امرای لر کوچک بوده و از سال تا 720 هَ. ق. امارت داشته است. (از تاریخ مغول ص 452). و رجوع به تاریخ گزیده ص 557 و مجمل التواریخ گلستانه ص 352 شود
دهی است از دهستان چایپاره بخش قره ضیاءالدین شهرستان خوی. واقع در 13هزارگزی قره ضیاءالدین. آب آن از چشمه است. این ده را قمیش کندی بالا نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان چایپاره بخش قره ضیاءالدین شهرستان خوی. واقع در 13هزارگزی قره ضیاءالدین. آب آن از چشمه است. این ده را قمیش کندی بالا نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
صاحب نعمت و سعادت. (یادداشت مؤلف). دولتمند و توانگر. (ناظم الاطباء). صاحب دولت. (از انجمن آرا) (آنندراج). خداوند دولت. (شرفنامۀ منیری) ، کسی که بخشش و فیض او عام باشد. (ناظم الاطباء) (برهان)
صاحب نعمت و سعادت. (یادداشت مؤلف). دولتمند و توانگر. (ناظم الاطباء). صاحب دولت. (از انجمن آرا) (آنندراج). خداوند دولت. (شرفنامۀ منیری) ، کسی که بخشش و فیض او عام باشد. (ناظم الاطباء) (برهان)
که سعادت و نعمت پدید آورد: بخت را کوست بکر دولت زای عقد بر شاه کامران بستند. خاقانی. که ظفر و نصرت را با رای دولت زای و رایات مملکت افزای ما هم عنان گردانیده است. (تاریخ جهانگشای جوینی)
که سعادت و نعمت پدید آورد: بخت را کوست بکر دولت زای عقد بر شاه کامران بستند. خاقانی. که ظفر و نصرت را با رای دولت زای و رایات مملکت افزای ما هم عنان گردانیده است. (تاریخ جهانگشای جوینی)
دهی است از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار. واقع در 24هزارگزی شمال خاوری بیجار. راه آن مالرو است. و در تابستان از سیدان اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار. واقع در 24هزارگزی شمال خاوری بیجار. راه آن مالرو است. و در تابستان از سیدان اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
نامی است که اتابک ابوبکر پس از تصرف جزیره کیش بدان جزیره داد ودر تمام دورۀ استیلای اتابکان فارس نام متداول کیش دولت خانه بوده است. (یادداشت مؤلف). رجوع به قیس وکیش و نیز نزهه القلوب مقالۀ سوم ص 120 و 136 شود
نامی است که اتابک ابوبکر پس از تصرف جزیره کیش بدان جزیره داد ودر تمام دورۀ استیلای اتابکان فارس نام متداول کیش دولت خانه بوده است. (یادداشت مؤلف). رجوع به قیس وکیش و نیز نزهه القلوب مقالۀ سوم ص 120 و 136 شود
مرکز دهستان دولت خانه بخش حومه شهرستان قوچان. واقع در24هزارگزی باختر قوچان دارای 287 تن سکنه است. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
مرکز دهستان دولت خانه بخش حومه شهرستان قوچان. واقع در24هزارگزی باختر قوچان دارای 287 تن سکنه است. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
خانه دولت و اقبال: ز دولت خانه این هفت فغفور سخن را تازه تر کردند منشور. نظامی. هر روز... دست اقبال در دولت خانه تازه بر وی می گشاد. (المضافات الی بدایعالازمان ص 2) ، بارگاه و کوشک و خانه. (ناظم الاطباء). دربار. دربار سلطنتی. درگاه. هر خانه و سرای سلطنتی. خانه های مربوط به دربار سلطنتی: و کشیک خانه در دولت خانه را به جهت دیوان وزراء اعظم بنا گذاشته اند. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 6). باید دانست که امراء ایران مطلقاً بردو نوع می باشند: نوع اول - امراء غیردولتخانه که ایشان را ’امراء سرحد’ می نامند... نوع دوم - در ذکر امراء در دولت خانه مبارکه که همگی در درگاه جهان پناه شاهی حاضر و هر یک به منصب مختصی سرافراز می باشند. (تذکرهالملوک ص 5). امر و نهی دولت خانه میدان و سمت مطبخ و سمت چهار حوض با قاپوچیان دیوان... و امر و نهی ایشان با عالیجاه ایشیک آقاسی باشی دیوان اعلی است. (تذکرهالملوک ص 28). - دولت خانه خاص، سرای سلطنتی. (ناظم الاطباء) : چون دولت خانه خاص بازگردید قرار نشستن و مجال بودن نداشت. (ترجمه محاسن اصفهان ص 94). - دولت خانه سلطان، دربار سلطنتی. دربار شاهنشاهی. کاخ پادشاهی: چه شادیها کند رضوان اگر سلطان دهد فرمان که رو بنشین به دربانی به دولت خانه سلطان. مختاری غزنوی. ، دولت منزل. دولت سرای. تعبیری در زبان ادب که با مخاطب بجای خانه گویند، فردا به دولت خانه شما می آیم. (یادداشت مؤلف)
خانه دولت و اقبال: ز دولت خانه این هفت فغفور سخن را تازه تر کردند منشور. نظامی. هر روز... دست اقبال در دولت خانه تازه بر وی می گشاد. (المضافات الی بدایعالازمان ص 2) ، بارگاه و کوشک و خانه. (ناظم الاطباء). دربار. دربار سلطنتی. درگاه. هر خانه و سرای سلطنتی. خانه های مربوط به دربار سلطنتی: و کشیک خانه در دولت خانه را به جهت دیوان وزراء اعظم بنا گذاشته اند. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 6). باید دانست که امراء ایران مطلقاً بردو نوع می باشند: نوع اول - امراء غیردولتخانه که ایشان را ’امراء سرحد’ می نامند... نوع دوم - در ذکر امراء در دولت خانه مبارکه که همگی در درگاه جهان پناه شاهی حاضر و هر یک به منصب مختصی سرافراز می باشند. (تذکرهالملوک ص 5). امر و نهی دولت خانه میدان و سمت مطبخ و سمت چهار حوض با قاپوچیان دیوان... و امر و نهی ایشان با عالیجاه ایشیک آقاسی باشی دیوان اعلی است. (تذکرهالملوک ص 28). - دولت خانه خاص، سرای سلطنتی. (ناظم الاطباء) : چون دولت خانه خاص بازگردید قرار نشستن و مجال بودن نداشت. (ترجمه محاسن اصفهان ص 94). - دولت خانه سلطان، دربار سلطنتی. دربار شاهنشاهی. کاخ پادشاهی: چه شادیها کند رضوان اگر سلطان دهد فرمان که رو بنشین به دربانی به دولت خانه سلطان. مختاری غزنوی. ، دولت منزل. دولت سرای. تعبیری در زبان ادب که با مخاطب بجای خانه گویند، فردا به دولت خانه شما می آیم. (یادداشت مؤلف)