جدول جو
جدول جو

معنی دولت خان - جستجوی لغت در جدول جو

دولت خان
(دَ لَ)
دولت خان لودی. یازدهمین و آخرین از سلاطین تغلقیه هند (در سال 815 ه. ق). (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دولت خواه
تصویر دولت خواه
خواهان دولت، طرف دار دولت، خیرخواه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دولت خانه
تصویر دولت خانه
خانۀ دولت، بارگاه، کوشک، کاخ سلطنتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دولت یار
تصویر دولت یار
بختیار، نیک بخت، توانگر
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
خان اقیانوس گیر، یا خان جهان گیر. (از سازمان اداری حکومت صفوی چ دبیرسیاقی حاشیۀ ص 40)
لغت نامه دهخدا
(دَ لَ)
نام زن عزالدین محمد و برادرش عزالدین حسین که از امرای لر کوچک بوده و از سال تا 720 ه. ق. امارت داشته است. (از تاریخ مغول ص 452). و رجوع به تاریخ گزیده ص 557 و مجمل التواریخ گلستانه ص 352 شود
لغت نامه دهخدا
(دَ لَ)
دهی است از دهستان چایپاره بخش قره ضیاءالدین شهرستان خوی. واقع در 13هزارگزی قره ضیاءالدین. آب آن از چشمه است. این ده را قمیش کندی بالا نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دُو لَ خُ)
صاحب نعمت و سعادت. (یادداشت مؤلف). دولتمند و توانگر. (ناظم الاطباء). صاحب دولت. (از انجمن آرا) (آنندراج). خداوند دولت. (شرفنامۀ منیری) ، کسی که بخشش و فیض او عام باشد. (ناظم الاطباء) (برهان)
لغت نامه دهخدا
(شَ کَ اَ)
که سعادت و نعمت پدید آورد:
بخت را کوست بکر دولت زای
عقد بر شاه کامران بستند.
خاقانی.
که ظفر و نصرت را با رای دولت زای و رایات مملکت افزای ما هم عنان گردانیده است. (تاریخ جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
(دَ لَ)
دهی است از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار. واقع در 24هزارگزی شمال خاوری بیجار. راه آن مالرو است. و در تابستان از سیدان اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه شهرستان مشهد دارای 147 تن سکنه است، آب آن از قنات و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دُو لَ نَ / نِ)
نامی است که اتابک ابوبکر پس از تصرف جزیره کیش بدان جزیره داد ودر تمام دورۀ استیلای اتابکان فارس نام متداول کیش دولت خانه بوده است. (یادداشت مؤلف). رجوع به قیس وکیش و نیز نزهه القلوب مقالۀ سوم ص 120 و 136 شود
لغت نامه دهخدا
(دَ / دُو لَ نَ / نِ)
مرکز دهستان دولت خانه بخش حومه شهرستان قوچان. واقع در24هزارگزی باختر قوچان دارای 287 تن سکنه است. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دَ لَ نَ / نِ)
خانه دولت و اقبال:
ز دولت خانه این هفت فغفور
سخن را تازه تر کردند منشور.
نظامی.
هر روز... دست اقبال در دولت خانه تازه بر وی می گشاد. (المضافات الی بدایعالازمان ص 2) ، بارگاه و کوشک و خانه. (ناظم الاطباء). دربار. دربار سلطنتی. درگاه. هر خانه و سرای سلطنتی. خانه های مربوط به دربار سلطنتی: و کشیک خانه در دولت خانه را به جهت دیوان وزراء اعظم بنا گذاشته اند. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 6). باید دانست که امراء ایران مطلقاً بردو نوع می باشند:
نوع اول - امراء غیردولتخانه که ایشان را ’امراء سرحد’ می نامند...
نوع دوم - در ذکر امراء در دولت خانه مبارکه که همگی در درگاه جهان پناه شاهی حاضر و هر یک به منصب مختصی سرافراز می باشند. (تذکرهالملوک ص 5). امر و نهی دولت خانه میدان و سمت مطبخ و سمت چهار حوض با قاپوچیان دیوان... و امر و نهی ایشان با عالیجاه ایشیک آقاسی باشی دیوان اعلی است. (تذکرهالملوک ص 28).
- دولت خانه خاص، سرای سلطنتی. (ناظم الاطباء) : چون دولت خانه خاص بازگردید قرار نشستن و مجال بودن نداشت. (ترجمه محاسن اصفهان ص 94).
- دولت خانه سلطان، دربار سلطنتی. دربار شاهنشاهی. کاخ پادشاهی:
چه شادیها کند رضوان اگر سلطان دهد فرمان
که رو بنشین به دربانی به دولت خانه سلطان.
مختاری غزنوی.
، دولت منزل. دولت سرای. تعبیری در زبان ادب که با مخاطب بجای خانه گویند، فردا به دولت خانه شما می آیم. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دُو لَ نَ / نِ)
نام یکی از قصور صفویه در اصفهان است که به عالی قاپو شهرت یافته است. (یادداشت مؤلف). و رجوع به عالی قاپو شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دولت خواه
تصویر دولت خواه
بهی خواه کشور خواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دولتخانه
تصویر دولتخانه
خانه دولت و اقبال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلی خان
تصویر دلی خان
خان جهانگیر
فرهنگ لغت هوشیار